حتی زمانیکه شرکتها تصمیم میگیرند با استارتاپها و نوآوریها همکاری کنند، موانعی بر سر راه این همکاری هست. برخی از عواملی که بر این همکاری تاثیرگذارند، عمومی است نظیر اعتماد و علاقه متقابل که همه از آنها با خبرند.
بسیاری مدیران شرکتها و مدیران مراکز نوآوری میگویند بزرگترین مانع همکاری موثر با استارتاپها اغلب درونی و مرتبط است با موضوعاتی نظیر استراتژی، فرهنگ سازمان، ساختار یا فرآیندهای داخلی سازمان.
و بنابر یک تحقیق نیمیاز استارتاپها هم میگویند بزرگترین مشکلشان در همکاری با این شرکتها سرعت و چرخه طولانی و کُند تصمیمگیری از طرف شرکتها است.
بنابر دادههای همین تحقیق، یک سوم از استارتاپها، ارتباطات ضعیف، تغییر نمایندگان شرکتها یا فرآیندهای نامشخص را از مشکلات عمده دیگر برسر راه همکاری برشمردهاند.
در این پست بنابر تجربههای نوینارزش به بررسی موانع داخلی شرکتها برای همکاری با استارتاپها میپردازیم.
موانع همکاری با استارتاپها
١. موانع استراتژیک
شرکتهای بزرگ سازمانهای پیچیدهای هستند با اهداف و استراتژیهای چندگانه. بنابراین اگر میان بخشهای مختلف شرکت درباره هدف و نقش همکاریهای خارجی هماهنگی استراتژیک نباشد، یک مانع اساسی پیش راه همکاریها خواهد بود.
نبود یک دیدگاه مشترک در شرکت درباره راه سرمایهگذاری در نوآوریها میتواند اولویتهای متنوعی را دامن بزند که در برابر تصمیمگیرهای سریع و دقیق و همکاریهای اثربخش مانع بزرگی است.
پس چه باید کرد؟
پیش از شروع هرگونه ارتباط با استارتاپها، هدفهایتان را تدوین کنید: بر نیازهای واقعی تمرکز کنید نه بر مسوولیت اجتماعی شرکت یا روابط عمومی.
فرآیند نوآوری و سرمایهگذاری مجموعهتان را به کمک تهیهی طرحهای همکاری، معرفی مزایای همکاری و اینکه این طرحها و برنامهها چگونه به ایجاد موفقیت در شرکت منجر میشود، توضیح دهید.
مدیران شرکت را باید دربارهی مزایای نوآوری و ریسکهای موجود در همکاری با استارتاپها، آموزش داد. مثلا دربارهی مطالعات موردی رقبا در استفاده از شیوههای نوآورانه.
باید مطمئن شد که همکاری با یک استارتاپ کاملا با اهداف شرکت مرتبط است و به همگان کمک میکند تا در همان جهت گام بردارند.
در شرایطی که هنوز همکاری با استارتاپها از سوی اکثریت تصمیمسازان یک شرکت قبول نشده، شاید درستترین کار، پیشبردن یک برنامه آزمایشی در مقیاس کوچک است که در صورت موفقیت این کار تکرار و توسعه یابد.
٢. مشکلات ساختاری
غلبه بر موانع ساختاری، دشوارتر است؛ حتی در شرکتهای بزرگ و موفق. چون شرکتهای بزرگ معمولا یک ساختار تصمیمگیری سلسلهمراتبی دارند وچهبسا فردی که تصمیم را میگیرد با فردی که در جریان امور و نیازهای سازمان است، با یکدیگر بسیار فاصله دارند. در ساختارهای سلسلهمراتبی سخت حتی اگر یکی از افراد شرکت اجازه پیشبردن یک حرکت نوآورانه یا همکاری با استارتاپها را داشته باشد، احتمال خیلی کمی دارد که این کار را پیش ببرد. چون همیشه این احتمال وجود دارد که این درخواست توسط فردی در رده بالاتر، بیاثر شود.
پس چه باید کرد؟
نخستین قدم پیشنهادی بازبینی ساختار سازمانی شرکت است. براین اساس، شماری از ایدههای جدید، مثل برپایی یک مسابقه داخلی در واحد تحقیق و توسعه سازمان، راهاندازی یک تیم نوآوری کاملا جدید یا ایجاد یک نهاد جدید برای راهبری نوآوریهای داخلی شرکت احتمالا تلاشهای بسزا و بهجایی است.
در کنار ترغیب مشارکت و همکاری با واحدهای داخلی سازمان، همکاری با شرکتهای خارج از سازمان را هم از نظر دور ندارید. بسیاری از شرکتها مدام از مزایای استفاده از تجربه و دانش شریکانشان خبر میدهند.
٣.مشکلات فرهنگی
در فرهنگ کارآفرینی، باید ایدههای جدید و خلاقیت بروز پیدا کند، خطرپذیری تشویق شود، شکست تحمل شود، فرآیند یادگیری پیموده شود، از پیشبرد نوآوری در محصول و فرآیند تقدیر شود و تغییرات مداوم، به عنوان فرصتی برای پیشرفت در نظر گرفته شود. نوینارزش کوشیده این فرهنگ نوین را پاس بدارد و از ارزشهای مبتنی بر کارآفرینی تخطی نکند.
اینجا میتوانید به کارنامهی نوینارزش در اینباره نگاهی بیندازید.
پس چه باید کرد؟
نسبت به کارکنانی که نقش و پروژههایشان از ارتباط با استارتاپها تاثیر مي پذیرد، حساس باشید.
کارمندان را برای ارتباطگرفتن با استارتاپها و بهاشتراکگذاری تجربیاتشان با آنها تشویق کنید. شرکت هر ماه باید زمانی را برای این هدف صرف کند..
بسیاری از منتورهای کسبوکار میگویند یادگیری، فرآیندی دو طرفه است و کارمندان همراهبا دریافت تجربه از شیوهی عملکرد و تفکر استارتاپها، ویژگیهای فردیشان را نیز توسعه میدهند.
باید افراد مشتاق و کارآفرین را استخدام کرد که بتوانند برای همکارانشان الهامبخش باشند و برای ارائه ایدهها و ابتکارات جدید برنامه داشتهباشند. اما این رویکرد هم باید در شرکت برجسته شود که حتی در صورت شکست از این کارمندان حمایت خواهد شد.
باید برای توسعه نوآوری و پیگیری فعالیتهای ریسکپذیر از سوی کارکنان برنامههای تشویقی تدوین شود.